جایی بی وسعت. مکانی که کسی به دشواری در آن جای گیرد: همه نعل مرکب زنم باژگونه به وقتی کزین تنگ جا می گریزم. خاقانی. به عرض دو میدان در آن تنگ جای فشردند چون کوه پولاد و پای. نظامی. رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود
جایی بی وسعت. مکانی که کسی به دشواری در آن جای گیرد: همه نعل مرکب زنم باژگونه به وقتی کزین تنگ جا می گریزم. خاقانی. به عرض دو میدان در آن تنگ جای فشردند چون کوه پولاد و پای. نظامی. رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود